با سلام اگه شمایی که داری این پست رو می خونی خانم هستی ازت خواهش می کنم التماس می کنم که یک وبلاگ درست کنی و خاطرات خانوادگی و دغدغه هایت و حرف های خیلی معمولی که در خانه و زندگی ات اتفاق می افتد را بنویسی و فقط بنویسی که این کار خودش فرهنگ سازی معرفی سبک زندگی ای است که می شود در آن شعور داشت و تمام دغدغه لباس و مهمانی و جشن تولد و عروسی و فیلم و شام نباشدسبک زندگی ای که در آن یک بانوی با فرهنگ فرهیخته معرفی شود من یک وبلاگ زده ام که درش از این چیزها بنویسم هنوز دستم راه نیوفتاده است نمیدانم چه بنویسم اما ازشما خواهش میکنم شروع کنید شاید دستتان قوی است و زود راه افتادید.
پ ن :فضای مجازی پر است از وبلاگ هایی که تنها دغدغه بانوی نویسنده آن لباس و عروسی و رقص است و خرید هاش و...به نظر من در واقع این سبک زندگی به این وسیله دارد تبلیغ می شود.
پ ن:نمیدانم آقایان در این امر موفق هستند یا نه اما حتما خاطراتی از این دست از جنس گفتمان سازی سبک زندگی اسلامی دارند پس لطفا از همین الان شروع کنند.
این روزها نُقل محافل عبارت معروف "به جهنم"آقای روحانی است تا جایی که برخی از طرفداران ایشان هم اذعان دارند که اگر آقای احمدی نژاد زیبا سخن نمی گفت و ادبیاتش کوچه بازاری بود و گاهی توهین آمیز، مخاطبش دشمنان قسم خورده مردم آزاده جهان بودند نه منتقدانش...
اما اینجا یک سؤال مطرح است توهین آقای روحانی به منتقدانش دردناک تر است یا سکوتش در برابر رانت خواری و امتیازات غیرقانونی برای تاجری خاص؟
توهین را می شود نشنیده گرفت می شود ، می شود گفت شاید منظورش من نبوده ام ما نبوده ایم می شود هفتاد ظن خوب زد و بعد در موردش فکر کرد حرف زد یا حرص خورد اما رانت ، با رانت خواری نمی شود هیچ کاری کرد دلت آرام نمی گیرد وقتی میخوانی که به ایشان گفته بودند که یک ویژه خواری در حال وقوع است ... دلت آرام نمی گیرد وقتی می خوانی نماینده ملت و ناظر منتخب مجلس در شورای پول و اعتبار در مجلس اعلام می کند که دو ماه و نیم وقتش را گذاشته و بیش از ده مکاتبه و مناظره انجام داده حتی با خود شخص رئیس جمهورتا بدون سروصدا و هیاهوی رسانهای مانع قانونشکنی و ویژهخواری شود اما فایده ای نداشته ...
به گزارش مؤسسه راهبردی دیده بان گروه منحوس داعش پس از انتشار تصاویر خشن و آشکارا کردن ذات پلید خود البته با هدف ایجاد رعب و وحشت در دل مردم برای جذب نیرو دست به جذب اقشار مردم به خصوص کودکان و نوجوانان با روش محبت کرده است.
در این تصاویر کودکانی مشاهده می شوند که شاید پدر یا مادرشان به دست این گروه از بین رفته اند اما...
برای مطالعه اصل خبر و دیدن تصاویر به این آدرس http://www.didehbancenter.com/ مراجعه کنید.
مرثیه ای که نا سروده ماند...
13 مرداد روز قشر بسیج جامعه زنان نامگذاری شده است به مناسبت این روز در کنار مزار شهدای گمنام اردکان در پارک شهر تجمعی برگزار شد که گویا رویکردی به عفاف و حجاب نیز داشت.از دوشنبه گذشته منتظر بودم گزارشی در این باب منتشر شود و چون نشد تصمیم به نگارش این یادداشت گرفتم.
از نپرداختن ارگان ها به آن و رسانه ای نشدنش که بگذریم می ماند یک گزارش کوتاه و چند سؤال از مسئولین فرهنگی شهرستان:
جمعی متشکل از حدود صد بانوی چادری که البته به ترکیب سنی آن ها نمی پردازم در ساعت 6 بعد از ظهر در این هوای داغ اردکان جهت تاثیر گذاری و در صحنه بودن (در وا قع از نیت دقیق افراد که آگاه نیستم اما آنچه که به نظر میرسد این است) گرد هم جمع می شوند اما بهره برداری از این جمع به بدترین شکل ممکن صورت میگیرد سخنران سخنانی کوتاه و تکراری در باب مسائلی و همچنین ماهواره می گوید و مراسم با سرو شربت ختم به خیر می شود.
امّا سؤالات :
مهمترین سؤال من این است آیا مباحث فرهنگی مثل بحث حجاب و عفاف با تجمع درست می شود؟
در تجمع اگر سودی هم باشد در رسانه ای شدن است این مراسم چرا رسانه ای نشد؟
چرا فرصت سوزی انجام شد ؟آنچه پر واضح است دغدغه مندی این افراد است سخن گفتن از مضرات ماهواره و نپرداختن به موضوعاتی چون راهکار های مواجهه و مدیریت فرصت سوزی نیست؟
میدانم که سالگرد تنفیذ حکم آقای روحانی به دست رهبر انقلاب نه اهم است نه مهم ،
اما نکته اینجاست که در مغز مسئولین محترم فرمانداری چه میگذرد که به نظرشان این موضوع نه تنها مهم بلکه اهم است که در بین این همه موضوعات که می شود برایشان بنر چاپ کرد برای 12 مرداد سالگرد تنفیذ حکم آقای روحانی بنر چاپ کرده اند.
پ ن:من این بنر را امشب در سه راه حافظ دیدم نمیدانم در جای دیگری از شهر نصب شده است یا نه
پ ن:وای بر ما...
یعنی عاشق این فعالیت های فرهنگی هستم کدام فعالیت های فرهنگی؟میتونید برای مثال به سایت اردکان گویا بروید و گزارش مربوط به همایش حجاب و عفاف را ملاحظه بفرمایید.چهار تا بانوی چادری را نشانده اند و حرف های تکراری زده اند و اسمش را گذاشته اند همایش حجاب و عفاف حقیقتا لجم میگیرد آخر برادر من خواهر من این کار مثل این است که شما در خانه تان دو فرزند داشته باشید به بچه نماز خوان هی بگویید آفرین بابا جان نماز بخوان خوب است اگر نخوانی اینجور و آن جور میشود و فرزند کاهل نماز خود را به حال خود رها کنید...یعنی واقعا به نظرم در این حد کار فاقد ارزش است. کار به اخلاص و نیت مجری ندارم ولی آنچه مشهود است یک هزینه ای را کرده اند برای ارسال گزارشی چیزی که واقعا آه از نهاد آدم در می آید.
اتفاقا چندی پیش به اتفاق خواهرم رفته بودیم همایشی در باب ماهواره که البته شلوغ هم بود سخنران یک لپ تاپ داشت و تکه تکه هایی از برنامه های ماهواره را نشان میداد و دقیقا همان چیزی که در تصویر نشان میداد را باز میگفت تصاویر چندش آور و مکدر کننده و وقیح و حال به هم زن هم در بینش بود بعد از همایش کلی با هم درباره اش حرف زدیم اینکه این درستش هست یا نه؟خواهر جان حرف خوبی زدند که برایتان نقل میکنم گفتند اینکه میگویند 70 درصد مردم اردکان ماهواره دارند یعنی بسیاری از افرادی که میبینیم و میشناسیم ماهواره دارند و ما میدانیم که آنها اینقدر بی غیرت نیستند که برنامه های تا این حد ضایع را تماشا کنند و خطر اصلی آنجاست که سریال میسازند که حجاب ها خیلی بد نیست صحنه هم ندارد اما روحش فساد است روحش ارتباط با نامحرم است و چقدر من حرفش را قبول داشتم.جالب این قضبه اینجاست که بعد از همایش هی تقاضای ادامه جلاسات و برگزاری در مدارس و اینها میشد...
به امید اینکه روزی همه فعالیت های اسما فرهنگی روحا فرهنگی شود!
در بحث ها حقیقتا عاشق بی ادب بودن هستم ، وقتی میگوید آن روزی که من گفتم :" بیداری اسلامی جایی نیست و بیداری آمریکایی است و همه تان تف و لعن کردید که توچه میفهمی حالا ببینید الان این داعش نتیجه همان بیداری اسلامی است ." من میخواهم سرش دااااااااااااد بزنم که به نظر من یکی واقعا نمیفهمی هنوز هم نمیفهمی و با این طرز تفکر دگم و بسته ات هرگز نخواهی فهمید... برای همین باهاش بحث نمیکنم.
نمیدونم کار درستی هست یا نه
لیست کل یادداشت های این وبلاگ